شاهکلید متقاعد کردن انسانها
در این مقاله و در ادامهی بحثِ مقالهی 5 روش برای متقاعدسازی افراد، یک شاهکلید و سه جملهی طلایی برای متقاعد کردن انسانها را خواهید خواند. با بیست درصدیها همراه باشید.
روشی اساسی برای متقاعد کردن افراد مختلف
برای متقاعد کردن دیگران یک شاهکلید وجود دارد و آن این است که ابتدا باید نیازها یا چیزهایی که بنا به موضوع صحبتتان برای طرف مقابل مهم است را با سوالات هوشمندانهای که از او میپرسید کشف کرده و سپس پیام و گفتهی خودتان را با نیازها یا مسائل او منطبق کنید. انجام این کار همیشه به مقداری خلاقیت نیاز دارد.
برای فهمیدن مسائل مهم یا نیازهای فرد مقابل از «سوالات باز» استفاده کنید. سوالات باز، سوالاتی هستند که بیشترِ اوقات با «چگونه»، «چرا» و «چه چیزی» شروع میشوند و پاسخ به آنها احتیاج به توضیح دارد و فرد نمیتواند به آنها با یک کلمه جواب بدهد.
مثال برای سوال باز: «در مهمانی، چه کسانی حضور داشتند؟»
«سوالات بسته» سوالاتی هستند که پاسخ مشخص و تککلمهای دارند.
مثال برای سوال بسته: «آیا گرسنهای؟»
شاید بپرسید که من برای متقاعد کردن یک فرد (هر فردی) دقیقاً باید دنبال تحققِ چه چیزهایی در آن شخص باشم؟ و من در پاسخ به شما میگویم که طبق نظر نویسنده و روانشناس مشهور «کریستین کومئفِرد» (Christine Comaford) برای قانع شدن افراد باید در درون آنها این سه حس را بیدار کنید:
1-احساس امنیت
2-احساس تعلقپذیری
3-احترام
حال برای به وجود آوردن این سه حس و متقاعد کردن طرف مقابل، در صحبتهای خود با او، از این سه جملهی طلایی استفاده کنید:
-
(اگر امکان داشته باشد…):
استفاده از این جمله، گفتگوی شما با دیگران را از حالت جناحبندی و بحث خارج کرده و برای جلبتوجه اشخاص، زمینهای مناسب آماده میکند.
-
(به کمک شما احتیاج دارم):
این جمله در حقیقت در جهت دگرگونیِ درونیِ افراد عمل میکند و وسیلهای است برای قدرت گرفتن شما در رابطه با فرد مقابل؛ زیرا با این جمله او را از درون با موضوع درگیر میکنید.
-
(آیا مفید خواهد بود که … انجام دهم/ دهیم):
بیان کاری که میخواهید انجام شود از طریق این نوع جملهبندی، توجه افراد را از مشکل، به راهحل، منتقل میکند و به آنها حس ارزشمند بودن میدهد.
با به کار بردن این سه جملهی طلایی، شما سنگ بنای ایجاد سه عامل مهمِ احساس امنیت- احساس تعلقپذیری و احساس احترام که اساس قانع شدن انسانها هستند را در افراد ایجاد میکنید.
نویسنده و محقق: امیر شفیعی
منابع: www.fastcompany.com
‘ ‘ ‘
دیدگاهتان را بنویسید